قرآن کریم که اکنون در دست ماست از سوره حمد و بقره شروع میشود و به سوره ناس خاتمه مییابد.
در مورد ترتیب سورههای قرآن این سؤال مطرح است که آیا این ترتیب را خود پیامبر اکرم(ص)معین نمودند و خلاف آن را جایز نشمردهاند؟و به اصطلاح آیا ترتیب موجود، ترتیبی است یا توقیفی؟و یا نه پس از رحلت پیامبر(ص)صحابه و یارانش سور قرآن را این چنین ترتیبی داده و اجتهاد و رأی صحابه در آن دخیل بوده است.
در این باره سه نظریه وجود دارد:
1-ترتیب سورههای قرآن توقیفی است.
2-ترتیب سورههای قرآن اجتهادی است.
3-نظریهای تفصیلی مبنی بر اینکه ترتیب اکثر سور توقیفی است و اندکی از آنها نیز به اجتهاد صحابه اینگونه ترتیبی یافته است.
طرفداران توقیفی بودن ترتیب فعلی و موجود سورههای قرآن کریم دلایلی را برای نظریه خویش ارائه نمودهاند که بدین قرار بیان میشود:
دلیل اول-میگویند:قرآن در زمان رسول الله (صلی الله علیه و آله)قرائت میشده است و این قرائت ناچار از جایی شروع و به جایی ختم میگردیده است.سید مرتضی در این رابطه میفرماید:«قرآن در زمان آن حضرت جمع و تألیف شده بوده است، به همین نحوه که امروزه هست و بر این امر اینگونه استدلال کرده که همه قرآن در آن زمان تدریس و حفظ میشده است، حتی عدهای از اصحاب برای حفظ قرآن تعیین شده بودند.و قرآن همه ساله بر پیامبر(ص)عرضه میشده است.و عدهای از صحابه مثل عبدالله بن مسعود و ابی بن کعب و دیگران قرآن را در حضور آن حضرت چندین بار ختم کردهاند.همه اینها با کمترین ملاحظه دلالت دارد که قرآن نه متفرق بوده و نه ناقص، بلکه مجموع بوده است.» (1)
و نیز پیامبر(ص)فرمود:جبرئیل هر سال قرآن را یک بار بر من عرضه می کرد.و امسال(سال حجة الوداع)دوبار قرآن را بر من عرضه داشت. (2)
خلاصه کلام طرفداران این استدلال این است:قرآن در محضر پیامبر(ص)قرائت و حتی گاهی ختم میشده است و ضرورتا این قرائت بر اساس نظمی بوده است.لذا میتوان گفت نظم موجود، همان ترتیب قرائت شده در حضور خاتم الانبیاء(ص)بوده است.
ولی بر این سخن دو اشکال میتوان وارد نمود:
الف-قرآن همچنان به صورت مداوم و پشت سر هم بر پیامبر(ص)نازل میشده و تا هنگامی که نزول قرآن ادامه داشته معنا ندارد بگوییم قرآن ختم میشده، بلکه میتوان گفت:بخشهایی از قرآن قرائت میشده است.
ب-در این نقل قولها سخنی از ترتیب قرائت قرآن در حضور پیامبر اکرم(ص)به چشم نمیخورد.به عبارت دیگر درست است که قرآن در حضور پیامبر گرامی، قرائت میشده، ولی ترتیب آن در هیچ کدام از این روایات ذکر نشده است.چه بسا قرآن بر اساس ترتیب نزول قرائت میشده است و اصلا ترتیب تلاوت قرآن آزاد است به این معنا که قاری قرآن میتواند تلاوت قرآن را از هر سورهای شروع و به هر سورهای ختم کند.بنابراین، از این مطلب که قرآن در حضور پیامبر(ص)قرائت میشده، نمیتوان بدست آورد که ترتیب موجود سورهها، ترتیبی توقیفی است.هر چند از ابیبنکعب نیز نقل شده:رسول خدا(ص)مرا احضار کرد و فرمود جبرائیل مرا مأمور ساخت که به تو درود و تهنیت گفته و قرآن را برای تو بخوانم.
این کلام بیش از قرائت قرآن در زمان حضرت رسول (ص)به وسیله ابیبنکعب چیزی را نمیرساند.
دلیل دوم-از زیدبنثابت نقل شده است که گفت:
«کناعندرسولالله صلیعلیهوسلم نؤلف القرآن من الرقاع ...»یعنی:«ما در محضر حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)قرآن را بر روی تکههای چرم و یا کاغذ تألیف مینمودیم» (3)
میگویند:با توجه به معنای تألیف که عبارت است از:«جمع اجزاء پراکنده و ترتیب آنها به گونهای که حق مقدم و مؤخر آن رعایت شود» (4) میتوان از سخن زید چنین نتیجه گرفت که قرآن در زمان حضرتش منظم شده بود، هم آیاتش و هم سورههای آن.
بنابراین ترتیب سور قرآن کریم، ترتیبی توقیفی میباشد.
البته مطلب مذکور از کلام زید استفاده نمیشود، بلکه او میخواسته بگوید که نگارش قرآن همزمان با حیات پیامبر گرامی اسلام توسط عدهای از یاران وی انجام شده است.حداکثر چیزی که میتوان از کلام زید استفاده کرد این است که در آن تألیفها ترتیب آیات رعایت میشده است، ولی نمیتوان از سخن وی توقیفی بودن ترتیب موجود سورههای قرآن کریم را استفاده نمود.
دلیل سوم-سیوطی میگوید:از جمله دلایل توقیفی بودن ترتیب سور قرآن این است که«حوامیم» پشت سر هم ترتیب یافتهاند و همینطور«طواسین»اما «مسبحات»پیدرپی ترتیب نیافتهاند، بلکه بین آنها فاصله است و همینطور بین«طسم الشعرا»و «طسم القصص»، «طس»فاصله قرار دارد، با اینکه «طس»کوتاهتر از آن دو میباشد، اگر ترتیب سورهها اجتهادی بود، باید مسبحات پشت سر هم واقع میشد و«طس»بعد از«قصص»قرار میگرفت». (5)
خلاصه کلام سیوطی این است که عدم وجود ملاک در ترتیب موجود سورهها، نشان میدهد که این ترتیب، ترتیبی است توقیفی نه اجتهادی.
نکتهای که در اینجا جلب توجه میکند این است که خود سیوطی این نظریه(توقیفی بودن ترتیب سورهها)را نمیپذیرد، بلکه معتقد به تفصیل میباشد. (6)
البته بر خواننده عزیز مخفی نیست که دلیل مذکور نمیتواند مدعا را ثابت نماید، زیرا بین عدم وجود ملاک برای ترتیب فعلی سورهها و توقیفی بودن این ترتیب، هیچگونه استلزام منطقی به چشم نمیخورد.
جالب اینکه بعضی دیگر بر توقیفی بودن ترتیب فعلی سورههای قرآن کریم به وجود ملاک استدلال نمودهاند، یعنی درست نقطه مقابل استدلال سیوطی را اقامه کردهاند.
دلیل چهارم-زرکشی در برهان میگوید:«برای ترتیب سورهها در قرآن کریم ملاکها و دلائلی وجود دارد که میفهماند ترتیب موجود سورهها، ترتیبی است توقیفی که از طرف شخصی حکیم انجام گرفته است گاهی بر اساس حروف چنانچه در«حوامیم» ببینیم و گاهی بر اساس موافقت اول یک سوره با آخر سوره ما قبل آن، مانند آخر حمد از نظر معنی و اول بقره و گاهی نیز به خاطر وزن پشت سر هم واقع شدهاند، مانند آخر تبّت و اول اخلاص و ملاک چهارم در این باب مشابهت جملهای از سوره با جملهای از سوره دیگر میباشد، مانند والضحی و المنشرح». (7)
خلاصه سخن زرکشی این است که:ما در قرآن ملاکهایی برای پیدرپی قرار گرفتن سورهها میبینیم، این ملاکها حکیم بودن شخص مرتب کننده را نشان میدهد، پس این ترتیب از جانب خدا و رسول(ص)میباشد و توقیفی بوده و باید مراعات گردد.
این استدلال نیز قابل پاسخ میباشد، زیرا:
الف:این ملاکهها در همه سورهها دیده نمیشود، بلکه بر عکس همانطور که سیوطی متذکر شده غالبا ملاکی در ترتیب سور به چشم نمیخورد.
ب:چه بسا کسانی که بعد از پیامبر(ص)به جمعآوری قرآن و ترتیب سورهها پرداختند.ملاکهای فوق را در نظر گرفتهاند و دلیلی دیده نمیشود که حتما ملاکهای فوق را معصوم در نظر گرفته باشد تا ترتیب سورهها توقیفی باشد.
دلیل پنجم-اگر به آیات قرآن، خصوصا آیات تحّدی-که هم به خود قرآن (8) با کلیتش و هم به ده سوره (9) و یا حتی به یک سوره (10) تحدی نموده است-توجه کنیم، در مییابیم که ترتیب موجود قرآن ترتیبی است توقیفی، زیرا معنا ندارد به کتابی که هنوز منظم و مرتب نشده تحدی گردد. (11) از طرف دیگر، در قرآن لفظ کتاب و قرآن به کار رفته است.
این الفاظ نمیتواند بر کتابی که هنوز نامرتب است اطلاق گردد.
این استدلال نیز ممکن است به چند وجه جواب داده شود:
الف-قرآن هم به کل قرآن اطلاق میشود و هم به بخشهایی از آن، (12) با در نظر گرفتن این نکته که برخی از آیات تحدی در مکه نازل گردیده و در آنجا به کل قرآن که هم سورهها و آیاتش منظم شده باشند، نمیتواند تحدی شده باشد.
ب-اعجاز قرآن از نظر فصاحت و بلاغت در استفاده از کلمات و جملات و نیز نظم آیات آن است.هیچ کدام از اندیشمندانی که درباره اعجاز قرآن به تحقیق و تألیف پرداختهاند، ادعا نکردهاند که نظم سورههای قرآن کریم نیز نظمی معجزهآسا میباشد.
دلیل ششم-دکتر صبحی صالح که به شدت طرفدار توقیفی بودن ترتیب سورههای قرآن کریم میباشد میگوید:«ترتیب سورههای قرآن نیز توقیفی است، و در زمان حیات پیغمبر اکرم به همین ترتیب مشخص و معلوم بوده است.و دلیلی بر اثبات غیر توقیفی بودن آن نداریم.بنابراین، نظریه بعضی از علمای اسلامی که میگویند:صحابه سورههای قرآن را بر مبنای اجتهاد خودشان مرتب کردهاند مبنایی ندارد.
همچنین نظریه دیگری که قائل به تفصیل است و میگوید:ترتیب بعضی از سورههای قرآن اجتهادی و ترتیب بعضی دیگر توقیفی است بیاساس است». (13)
خلاصه سخن وی این است که چون طرف مقابل دلیلی بر مدعای خویش ندارد پس مدعای ما ثابت است و سورههای قرآن در زمان پیامبر(ص)به همین صورت ترتیب داده شده بودند.
این استدلال نیز قابل جوابگویی میباشد:
الف:صبحی صالح به آنان میگوید استدلال ارائه نمایند، ولی خود برای مدعای خویش استدلال اقامه
نمینماید.
ب:از کجا میگویی که طرف مقابل هیچ نوع استدلالی بر سخن خویش ندارد.به زودی با آوردن استدلالهای طرف مقابل روشن میگردد که آنان نیز استدلالهای قابل قبولی دارند.
دلیل هفتم:پیامبر(ص)عاقلترین و منظمترین انسانها بوده است، چگونه ممکن است وی قرآن را بدون تنظیم سورههای آن رها نماید.و نیز مسلمانان عاشق قرآن بوده و حاضر بودن در راه حفظ آن دهها بار کشته شوند و به غیر از هنگام جهاد و امثال آن وقت خود را مصروف قرآن، یعنی حفظ و کتابت و تدریس آن، مینمودند.با این اهمیتی که مسلمانان برای قرآن قائل بودند، نمیتوان تصور کرد که قرآن را به صورت کامل هم از نظر آیات و هم از نظر سور منظم ننموده باشد. (14)
این استدلال نیز خالی از اشکال نیست و در پاسخ آن میتوان گفت:
الف-قرآن تا آخرین لحظات عمر پیامبر(ص) بر ایشان نازل میشده است و با توجه به ادامه نزول آن و تکمیل نشدن سورهها عملا تنظیم و ترتیب آنها ممکن نبوده است.
ب-سورههای قرآن هر کدام مدلول و مفهوم مستقلی دارند، و عدم ترتیب آنها هیچ گونه خللی به معنای هر یک از سورهها وارد نمینمود.
ج-منظم بودن پیامبر(ص)واهمیت دادن مسلمانان به قرآن جای تردید ندارد.اما این نظم، بدون ترتیب دادن سورهها در قرآن نیز به جای خویش ثابت است زیرا آن نظمی که به معانی و مفاهیم و نیز فصاحت و بلاغت قرآن مرتبط است، نظم آیات میباشد.
گروهی از علمای اسلامی در کتب علوم قرآنی خویش نظریه تفصیل در ترتیب سورههای قرآن کریم را ارائه نمودهاند.به این صورت که:
اکثریت قریب به اتفاق سورههای کریم در زمان حیات پیامبر گرامی(ص)مرتب و منظم شده و به شکل فعلی قرار گرفتند ولی تعداد کمی مانند سوره توبه و انفال را صحابه به این صورت ترتیب دادند، ادله آنان چنین است:
دلیل اول-از ادلهای که درباره توقیفی بودن ترتیب سورههای قرآن کریم ارائه شد، اجمالا به دست میآید که بخش اعظم از ترتیب موجود در زمان حضرتش به همین صورت بوده است.جواب دلیل مذکور این است که اولا همه استدلالهای توقیفی بودن ترتیب موجود سورهها دارای اشکالاتی بودند.ثانیا، طرفداران اجتهادی بودن ترتیب سورهها نیز دلایل قابل ارائهای برجای گذاشتهاند و دیگر جایی برای اینکه بگوییم آن استدلالها اجمالا توقیفی بودن ترتیب را میرساند نیست.ثالثا وقتی گفتیم ترتیب سورههای قرآن کریم ترتیبی است توقیفی، چگونه میتوانیم چند سوره را استثناء نماییم.
دلیل دوم-اسامی بخشهایی از قرآن در کلام پیامبر(ص)به چشم میخورد، از جمله نقل شده که ایشان فرمودند:«به جای تورات به من سبع طوال (هفت سوره طولانی)و به جای انجیل مأین (سورههایی که حدود صد آیه دارند)و به جای زبور مثانی داده شده است و برتری من بر دیگر انبیاء به این است که به من مفصلات(سورههای کوچک قرآن) داده شده است و به دیگر انبیاء داده نشده بود.» (15)
اینکه پیامبر(ص)اسامی این بخشها را فرمود نشان میدهد که حداقل این بخشها منظم شده و دارای ترتیب خاص بوده و ترتیب آنها توقیفی است و قابل تغییر نیست.
اما این سخن نیز پذیرفته شدنی نیست، زیرا:
الف-پیامبر(ص)نفرموده این ترتیب لازم الاجراء است، بلکه فقط اسم این بخشها را اعلام نموده است.
ب-این ترتیب در حد سبع طوال قابل قبول
میباشد، ولی درباره مئون و مثانی و به خصوص مفصلات نمیتوان از این حدیث چیزی را برداشت نمود.
البته باید گفت:این نظریه در میان عالمان اسلامی طرفداران بسیاری دارد، از جمله:سیوطی میگوید: «نظریهای که به انسان اطمینان میدهد گفته بیهقی است و آن اینکه:همه سورهها ترتیبشان توقیفی است، مگر برائت و انفال.» (16)
زرقانی میگوید:«شاید بهترین نظر همین باشد که:بعضی از سور ترتیبش به توقیف از طرف پیامبر(ص)معین گردید و برخی دیگر به اجتهاد صحابه ترتیب داده شده است.» (17)
زرکشی نوشته است:«قول سوم که قاضی ابومحمدبنعطیه به آن اعتقاد دارد، این است که ترتیب بسیاری از سورههای قرآن کریم در زمان حیات پیامبر(ص)معین شده است، مانند«سبعطوال»و «حوامیم»و«مفصل»و اشره نموده که ممکن است ترتیب بقیه به امت بعد از پیامبر(ص)تفویض شده باشد». (18)
دکتر سید محمد باقر حجتی در کتاب تاریخ قرآن خویش همین نظر را برگزیده است.
اما کثرت طرفداران یک نظریه از اشکالات وارده بر آن نمیکاهد.و نیز در مقابل خواهیم آورد که اکثر عالمان اسلامی، طرفدار نظریه اجتهادی بودن ترتیب سورههای قرآن کریم میباشند.» (19)
در مقابل دو نظریه فوق، نظریه دیگری نیز وجود دارد، مبنی بر اینکه ترتیب موجود و فعلی سورههای قرآن کریم، ترتیبی است اجتهادی.به این معنی که صحابه پس از پیامبر(ص)این ترتیب را خصوصا در جمع سوم یعنی جمع در زمان عثمان، به قرآن دادهاند.اینها نیز دلائلی برای نظریه خویش ارائه دادهاند بدین قرار:
دلیل اول-زرکشی در کتاب البرهان مینویسد:
«نظر اکثر علماء از جمله مالک و قاضی ابوبکربنطیب این است که پیامبر(ص)ترتیب سورههای قرآن کریم را به امت پس از خود تفویض نموده است.» (20)
سیوطی نیز پس از طرح این سؤال که آیا ترتیب سورههای قرآن کریم مانند آیات توقیفی است یا به اجتهاد صحابه چنین ترتیبی یافته است؟در پاسخ میگوید:«نظر و رأی اکثر علماء بر اجتهادی بودن ترتیب سورههای قرآن کریم میباشد.» (21)
زرقانی در مناهل العرفان مینویسد:«در ترتیب موجود سورههای قرآن کریم توقیفی از جانب پیامبر اکرم(ص)نبوده، بلکه با اجتهاد و رأی صحابه چنین ترتیبی به سور قرآن داده شده است و این قول منسوب به اکثر علماء میباشد.» (22)
بر این استدلال ممکن است اشکال شود که گرچه اکثر علماء و دانشمندان اسلامی چنین نظریهای را ارائه دادهاند، اما امکان خطا بودن این نظریه را نمیتوان از نظر دور داشت چنانچه در مورد مشابهی رأی اکثریت بر حق نبوده است.
اما باید دانست که چنین نظریهای(اجتهادی بودن ترتیب سورهها)را دانشمندان اسلامی که هم متعبد به قرآن و دین بودهاند و هم عصر آنها به عصر صحابه و تابعین و به خصوص پیامبر عظیمالشأن نزدیک بوده است ارائه نمودهاند وچون اینگونه مطالب، نقلی است، نه عقلی، لذا نقل آنان بیشتر مورد اعتماد میباشد.
دلیل دوم-صحابه پیامبر(ص)مصحفهای متعددی را پس از رحلت وی فراهم آوردند که گاهی ترتیب آن بر خلاف ترتیب موجود سورهها در قرآن بوده است.
ابنتیمیه(م 728)در این زمینه میگوید:«ترتیب سورههای قرآن کریم امری واجب نبوده، بلکه به اجتهاد صحابه واگذار شده بود.به همین دلیل میبینیم که مصحف عبدالله(بن مسعود)ترتیبش با مصحف زید متفاوت بوده است و همینطور غیر از او (مصحف دیگران نیز در ترتیب سورههای قرآن کریم تفاوت داشته است)». (23)
زرکشی مینویسد:«ترتیب بعضی از سورهها بر صحابه واجب نبوده، بلکه به اجتهاد و اختیار آنان تفویض شده بود و به همین دلیل هر مصحفی ترتیبی خاص داشته است». (24)
بنابراین اختلاف مصحفهای گوناگون، از جمله مصحف علی علیه السلام و عبداللهبنمسعود و عبداللهبنعباس و امام ابیعبدالله جعفربنمحمد (امام صادق علیه السلام)این مطلب را میرساند که ترتیب سورهها به اجتهاد صحابهای بود که قرآن را جمعآوری نمودهاند. (25)
دلیل سوم-جمع و ترتیب قرآن به صورت فعلی به خلیفه سوم یعنی عثمان منسوب میباشد.اگر این ترتیب به دستور پیامبر بود، پس چرا به عثمان منسوب است؟
ابنکثیر میگوید:«ترتیب سورههای قرآن کریم از امیرالمؤمنین عثمانبنعفان است». (26)
استاد محمد هادی معرفت در تلخیص التمهید میفرماید:«جمع نمودن سورههای قرآن و ترتیب آنها به صورت مصحفی که میان دو جلد قرار گرفته باشد، بعد از وفات پیامبر(ص)انجام شده است». (27)
دلیل چهارم-تلاوت سورههای قرآن کریم توقیفی نیست، بلکه قاری میتواند هر قدر از سورهها را بدون الزام به ترتیب معیّن قرائت نماید، ولی در رابطه با آیات چنین نیست.این نیز مؤید دیگری است بر اینکه ترتیب سورههای قرآن کریم، ترتیبی توقیفی نیست.
دلیل پنجم-از چیزهایی که نمیتوان در آن شک نمود، این است که:ترتیب فعلی سورههای قرآن کریم بر خلاف ترتیب نزول میباشد.زیرا در قرآن میبینیم سورههای مدنی بر سورههای مکی تقدم یافته است.
از این مطلب میتوان چنین استنتاج کرد که ترتیب سور در مرحلهای بعد از نزول انجام گرفته است.و از آنجا که بعضی از مصحفها مانند مصحف علی(ع) بر اساس توتیب نزول بوده است، لذا باید گفت ترتیب فعلی سورههای قرآن کریم پس از رحلت پیامبر(ص) انجام شده است.
علامه طباطبایی نیز معتقد به اجتهادی بودن ترتیب موجود سورههای قرآن کریم میباشد وی برای اثبات نظریه خود به وجوهی استدلال مینماید، از جمله:
1-دو سوره انفال و توبه توسط عثمان(در جمع سوم)بین سورههای اعراف و یونس قرار گرفته است.
2-صحابه دیگر مصحفهایی داشتهاند با ترتیبی متفاوت.اگر ترتیب سورهها واجب بود و از جانب پیامبر توقیفی بود، صحابه چنین عملی را انجام نمیدادند.
3-ترتیب فعلی سورهها با ترتیب نزول آنها هماهنگ نمیباشد، بنابراین، این ترتیب، ترتیبی است اجتهادی و نه توقیفی و به امر پیامبر(صلیالله علیهوآلهوسلم). (28)
از مباحث فوق میتوان چنین نتیجه گرفت که ترتیب موجود سورههای قرآن کریم که از سوره حمد و بقره شروع میشود و به سوره مبارکه الناس خاتمه مییابد، ترتیبی است اجتهادی.
زرکشی برای حل مشکل گوید:«این اختلاف به اختلافی لفظی بازگشت مینماید و آن اینکه آیا توقیف از جانب پیامبر(ص)توقیفی لفظی بوده است و ایشان غیر از این ترتیب را لفظا نهی کردهانده؟و یا نه مجرد یک استناد فعلی است، بگونهای که یاران پیامبر(ص) حق اظهار نظر داشتهاند». (29)
ولی لازم به ذکر است که با این بیان نیز مشکل حل نخواهد شد، زیرا طرفداران اجتهادی بودن ترتیب سورههای قرآن کریم میگویند:ما نهی از جانب پیامبر(ص)برای غیر این ترتیب نداریم، علاوه بر این استناد فعلی نیز در این رابطه موجود نمیباشد، بلکه این ترتیب به صحابه بعد از رحلت پیامبر(ص)مستند است.بنابراین ترتیبی است که به اجتهاد و رأی کسانی که بعد از پیامبر میآیند و قصد جمع نمودن قرآن را دارند واگذار شده.البته به این معنا نیست که امروزه قرآنها متعددی با ترتیبهای متفاوت چاپ شود، بلکه باید حرمت قرآن در همه زمینهها حفظ گردد.*
(1)-مجمع البیان، ج 1، ص 31.
(2)-سیرة الائمة الاثنی عشر، ج 1، ص 246.
(3)-الاتقان، سیوطی، ج 1، ص 203.
(4)-مفردات الفاظ القرآن، الراغب الاصفهانی، ص 16.
(5)-الاتقان، ج 1، ص 219.
(6)-ر.ک:همان مأخذ.
(7)-البرهان، ج 1، ص 247.
(8)-سوره طور، آیه 34.
(9)-سوره هود آیه 12.
(10)-سوره یونس، آیه 38.
(11)-برای اطلاع بیشتر از کیفیت استدلال ر.ک:البیان، ص 247 به بعد.
(12)-ر.ک:مناهل العرفان.
(13)-مباحث فی علوم القرآن، ص 71.
(14)-برای تفصیل بیشتر ر.ک:البیان، ص 247 بعد.
(15)-البرهان، ج 1، ص 245.
(16)-الاتقان، ج 1، ص 219.
(17)-مناهل العرفان، ج 1، ص 346.
(18)-البرهان، ج 1، ص 257.
(19)-ر.ک:الاتقان، ج 1، ص 216 و مناهل العرفان، ج 1، ص 346.و البرهان، ج 1، ص 257.
(20)-البرهان، ج 1، ص 257.
(21)-الاتقان، ج 1، ص 216.
(22)-مناهل العرفان، ج 1، ص 346.
(23)-تفسیر کبیرابنتیمیه، ج 2، ص 266.
(24)-البرهان، ج 1، ص 262.
(25)-موجزعلوم القرآن، ص 176.
(26)-همان مأخذ، ص 175.
(27)-تلخیص التمهید، ج 1، ص 114.
(28)-قرآن در اسلام، علامه طباطبایی، ص 88 و 89 با تلخیص.
(29)-البرهان، ج 1، ص 257.
*شیخ مفید، آن نابغه بزرگ تاریخ شیعه، نخستین کسی است که در فقه و کلام، مکتب تشیع را مرزبندی و منضبط ساخته، در علم کلام یک نظام فکری منسجم و محدّد را از مجموع عقاید شیعه فراهم آورده و از اشتباه آن با دیگر مذاهب و فرق اسلامی و شعب غیر امامی مذهب شیعه، جلوگیری کرده و در علم فقه با روش استنباط مبتنی بر اصول متخذه از تعالیم اهل بیت علیهم السلام یک دوره فقه فراهم آورده و راه را بر روشهای نامعتبر همچون قیاس، یا ناقص و ابتدائی همچون روش اهل حدیث، مسدود ساخته است.
و به عبارت دیگر:او کسی است که هویت مستقل مکتب اهل بیت علیهمالسلام را تثبیت کرده است.
مقام معظم رهبری آیتاللّه خامنهای
از پیام به کنگره شیخ مفید